اختصاصي يزدفردا" از لابلاي اخبار

هشداريا بشارت چه چيزه (12)

(ن-آقا گل )
آورده اند در روزگار بسيار قديم ؛ صاحب راي يكي از بلاد غريب در مجلس شور ومشورت در عمري طولاني كه تكيه بر مسند شور داده بود ؛همواره دم فرو بسته بود وصلاح خود واينده مسند وبلاد خود را در سكوت با نشانه رضايت از حال مي ديد وبس وهمه هم قطاران را در ارزوي شنيدن ندايي وصدايي هر چند بي ربط ناكام گذاشته بود وهيچ به روي خود نمي اورد واين رانشان از خرد عميق خود در شرح وتناسب با اقتضائ روزگار دانسته وبه مردمانش فخر مي فروخت و فقط گاهي به منظور اجابت نياز؛ گره اي در چهره مي انداخت ويا انگشتي به تعجب در دهان فرو مي كرد ويا خنده اي به تمسخر در گوشه لبان مي گذاشت وساعتها به همان صورت ادامه مي داد؛
روزگار همي بگذشت تااينكه در يك عصرانه گرم تابستاني همگان از اخذ رخصت ايشان براي اداي نطق به تحير افتادند وهمه ان مجلس به يكباره خاموش گشت تا از فيوضات نوبرانه نطق برخودار شوند .صداي ايشان دراين سكوت در مجلس پيچيد كه اي رياست؛ اي همه بالانشين؛ اي استاد شهر اورد ؛هواي مجلس بسي دم كرده ونفس كشيدن را سخت نموده ؛ بهتر است درب سالن را باز نگه داريد تا شمال بيايد؛ بعد از وقفه ناشي از شوك اين سخن نغز همگان احسنت گفتند وهفته ها در تفسير اين سخن به بحث وبررسي گذشت وايشان تا سرآمدن دولتشان باز؛ همچنان خاموش ماندند.
از خوانندگان محترم درخواست داريم؛ ارتباط حكايت فوق را با اين سخن نغز شهردارسابق يزد مبني بر هشداريا بشارت (قضاوت را به سليقه ومنويات باطني خودتان واگذار نموده اند)؛ اينكه اي بيخبران بدانيد واگاه باشيد كه در اينده اي نزديك خواهران در دبيرستانهاي برادران تدريس مي كنند ؟؟؟؟وقصد ما؛ ايجاد لابي محرميت در مدارس دخترانه است ؛تشخيص بدهند.


راستي شمال چه چيزه؟يعني كدوم بري است؟
ن-اقاگل

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا